اسماعیل  بن سلطان حیدربن جنیدصفوی از نوادگان شیخ صفی الدین در تاریخ 892 هجری قمری در شهر اردبیل متولدشد پدرش سلطان حیدروالی اردبیل مغان و مشکین و رهبریت طریقت صفویه را عهده داربود در جنگ با فرخ یسار شیروان شاهی کشته شد.

مادر شاه اسماعیل از دختران اوزون حسن پادشاه آق قویونلو بود که نسبت رومی نیز داشت سلطان یعقوب دایی شاه اسماعیل که در مغلوبیت وکشته شدن سلطان حیدر دست داشت پس از مرگ او فرزندانش را دستگیر ودر محبس استخر فارس زندانی نمود تا اینکه سلطان یعقوب نیز مرد . رستم بیگ آق قویونلو آنها را آزاد کرد برادر بزرگشان سلطان علی با آق قویونلو ها جنگید وکشته شد برادر دیگر ابراهیم نیز بر اثر بیماری از دنیا رفت ولی اسماعیل به لاهیجان رفت و به خاندان شیخ زاهد گیلانی پدر زن شیخ صفی الدین پناهنده شد.

در سال 905در حالی که نوجوانی بیش نبود به رهبری صفویان رسید و مریدان او را به صدارت طریقت خویش برگزیدند  اسماعیل اردوی قزلباش را ترتیب داد بعد از تکمیل وتجهیز  اردو به سر زمین شیروانشاه حمله کرد و آنها را مغلوب وخون پدر و جد خود را ستاند بعد از دو سال تبریز را از آق قویونلو ها گرفت و تاجگذاری کرد در 16 سالگی فرمان رسمی شدن مذهب شیعه را صادر کرد و در کنار زبان فارسی زبان ترکی را نیز رسمیت داد در این زمان اکثر مکتوبات ترکی بود و نشانه هایی از آن در اسناد دوره صفوی وجود دارد ایشان کشور پر قدرت  بوجود آوردندبغداد وتاشکندو... را تصرف نمود در هیچ جنگی شکست نخورده بود الا جنگی که میان او وسلطان سلیم عثمانی در چالدران روی داد که علی رغم جان فشانی ها ی یاران خودبا شکست سخت روبرو شد بعد از این شکست گوشه گیر و ناراحت بود تا اینکه در سال 930 ه.ق در گردنه سایین قلعه بین سراب واردبیل بر اثر بیماری در گذشت آرامگاهش در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی می باشد بعد از او پسرش طهماسب به سلطنت رسید شاه اسماعیل مردی شجاع و با غیرت بود در جنگ چالدران نیروهای عثمانی که به توپ مجهز بودند و قشون شاه اسماعیل حتی اطلاع جزی نیز از این سلاح گرم نداشتند اسماعیل از شدت غضب چنان بر آشفت که با حمله به خط اول توپخانه را در هم شکست و با ضربه ای که بر دهانه یکی از توپ ها زد شمشیر مصری او دهانه توپ را تا اندازه قابل تعجبی برید و فرو رفت .

چندی بعد از جنگ ماجرا به اطلاع سلطان سلیم رسانده شداو متعجب شده و دستور داد نامه ای به شاه اسماعیل بنویسند و آن شمشیر عجیب و معجزه گر را از او بخواهند شاه نیز شمشیر مرصع خود را با هدایا به دربار سلطان سلیم فرستاد . سلطان سلیم هر چه قدر با شمشیر بر لوله ی توپ ضربه زد هیچ خطی نیانداخت باز بر آشفت ودستور داد نامه ای دگر بنویسند که شمشیر حقیقی را نفرستادی شاه اسماعیل با متانت جواب نوشت که( شمشیر همان شمشیر است بازو همان بازو نیست ).

شاه اسماعیل بعد از رسمی کردن مذهب شیعه مخالفان را قلع وقمع کرد و به جهت احترام به حضرت علی (ع) دستور داد نام ایشان در اذان (اشهدو ان علیا ولی الله)آورده شود  او در میدان جنگ چون شیر ژیان بود  در ساحه ی ادبیات دارای روح لطیف ودر اشعارش ختایی (خطایی) تخلص می کرد از پیروان مکتب مولویه بود از طی طریق کنندگان اهل حق (قیرخلار)1 بود عشق وافر به زبان مادری داشت در دنیای ادبی آثاری چون ده نامه بهجه الاحرار مناقب الاسرار نصیحت نامه و یک دیوان به یادگار گذاشته است او همچون دراویش سخن می گفت و به صفای باطن توجه عمیق داشت و منصور وار انا الحق می گفت.

ای جان ودلی خراب ائدن عشق       عشاقی کم از تراب ائدن عشق

اودلارا سالیب طریقت اهلینی          یاخوب جگرین کباب ائدن عشق

معشوقه مدام ایچمک ایچون           دللر قانینی شراب ائدن عشق

دیوانه لری سالوب جهانه            ترک ورع و ثواب ائدن عشق

بیر ذره تکی وجوده دوشسه         مشهور چو آفتاب ائدن عشق

دونیاده هر اهل و خانمانی         بی مسکن وخورد و خواب ائدن عشق

هر دمده ختائی خسته حاله        یوز نازیله مین عتاب ائدن عشق

(1)-قیرخلار یا اهل حق که در میان عرفای فارسی زبان به چهل تنان مشهورند از فرقه ی یتدی لر (هفت تنان) هستند آنها معتقدندکه دو خصوصیت تمام در وجود چهل تن از اصحاب پیامبر ظهور نموده و آنها بار اول در کنار مسجد پیامبر جمع شدند و به وجد و و سماع پرداختند اسرار اهل حق توسط حضرت علی به شیخ حسن بصری و آنهم به دیگری انتقال داده و در خلق ادبیات عرفانی و صوفیانه دراویش اهل حق نقش بزرگی ایفا کردند.

منابع =سخنوران آذربایجان-عسگر زینالی: با اندکی دخل و تصرف

-سیری در تاریخ زبان آذربایجان و لهجه های ترکی –با اندکی دخل وتصرف